قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

دلم لک زده

دلم لک زده...!!!
برای یک عاشقانه ی آرام...!!!
که بشینم روی پاهایت...!!!
بگذاری گله کنم...!!!
از همه این کابوسهایی..
که چشم تورا دور دیده اند...!!!
سرم را پنهان کنم
در گودی گلویت...!!!
و ریه ام را پر کنم از بوی بدنت...!!...
و آرام در گوشم زمزمه کنی....
عاشق مردی شدم،
که بوی مردانگی اش،
غرور زنانه ام را دیوانه کرد...!
نظرات 2 + ارسال نظر
مسیحا سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:37 ق.ظ

آقا مجتبی ما رو که هنوز یادتون هست برادر؟!
امیدوارم هر روز زندگیتون بهتر از دیروز باشه و عشق تو همه لحظه ای زندگیتون جریان داشته باشه.

سودا جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:42 ب.ظ http://www.ranginkaman114.blogfa.com

سلام
خیلی وقت بود وبلاگتون نمی اومدم چون مطلب نمی گذاشتید ولی گویا فعال شدید
خدا را شکر که زبان دلتان شروع به سخن کردن این نشانه خوبیه
گاهی دوری و تنهایی از شهر ادم را در خلوت به فکر فرو میبرد تا زندگی اش را یک بار مرور کند و شما این فرصت را پیدا کردی
شاد باشی و موفق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد