قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

شیوه ائمه (ع) در برخورد با مخالف

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی *

بدون تردید هر نظام و هر مکتب و هر شخص، مخالفانی دارد که به گونه‌ای دیگر می‌اندیشند. تاکنون هیچ نظام حکومتی بر روی زمین نبوده است که مخالفانی، کم یا زیاد، نداشته باشد و هیچ مکتب فکری یا دینی روی زمین پیدا نشده که همه انسان‌ها آن را بپذیرند و هیچ انسانی نباشد که به گونه‌ای متفاوت بیندیشد. هر انسانی نیز برای خود اندیشه یا دینی دارد و طرفدار یک نظام حکومتی است، اما انسان‌های دیگر با او موافق نیستند.

حال سؤال اساسی و مهم این است که این نظام‌ها و مکاتب و ادیان با مخالفان خود چه برخوردی را باید داشته باشند؟ چه روشی را باید در پیش گرفت تا جامعه‌ای سالم و انسانی و اخلاقی داشته باشیم؟ از سخنان و سیره بزرگان اسلام و ائمه معصومین (ع) می‌توان منطق و روش روشنی را برداشت کرد. مطابق این منطق برخورد با مخالف باید محترمانه و اخلاقی باشد.

به کاربردن الفاظ رکیک و ناسزا حتی برای مخالفی که به ناحق دست به شمشیر برده و به قتل و غارت پرداخته است، روا نیست. امام علی‌(ع) در بحبوحه جنگ صفین می‌شنود که برخی از اصحاب او به لشکر معاویه دشنام می‌دهند. امام می‌فرماید من خوش ندارم که شما فحش دهنده باشید. اگر شما برای آنان اعمالشان را توصیف کنید و وضعیتشان را بیان کنید، سخن درست‌تری گفته‌اید و معذورتر هستید. به جای فحش و ناسزا برای حفظ خود ما و آنان و صلح و هدایت آنان دعا کنید. این روش باعث می‌شود که جاهلان حق را بشناسند و عنودان دست از ستیزه بردارند. (نهج‌البلاغه، خ۲۰۶)

آن حضرت در میان اصحاب خود نشسته است. امام (ع) مسأله‌ای را بیان می‌کند. یکی از خوارج که در آنجا حضور داشت با لحنی بسیار زشت گفت: «خدا این کافر [علی(ع)] را بکشد، چقدر دانا و فقیه است!» اصحاب خشمگین شده به سمت او حمله می‌کنند. امام می‌فرماید: آرام! او ناسزایی گفته و دشنامی داده، که در پاسخ او یا باید مقابله به مثل کرد و یا اینکه از گناه او درگذشت [و معلوم است که امام می‌خواهد بفرماید که راه دوم را باید در پیش گرفت، و به هر حال برخورد خشن نباید کرد.] (نهج‌البلاغه، حکمت۴۲۰)

در احادیثی آمده است که امام علی(ع) در جنگ‌ها به لشکریان خود توصیه‌هایی می‌کرده، از جمله اینکه صدای خود را بلند نکنند و زیاد سخن نگویند و کسی از دشمن که به آنان سلام کند جواب دهند و … (وسائل الشیعه، ج۱۱، کتاب الجهاد، باب۳۴)

یکی از اصحاب امام صادق(ع) به نام مفضل ابن عمر به مسجد مدینه می‌رود و در گوشه‌ای می‌نشیند. در نزدیکی او برخی از ملحدان از جمله ملحد معروفی به نام ابن‌ابی العوجاء نشسته بودند و اصول اساسی اسلام را رد می‌کردند. مفضل عصبانی شده و به آنان ناسزا می‌گوید. آنان به او می‌گویند که اگر تو طرفدار جعفرین محمد هستی روش او اینگونه نیست. او عصبانی نمی‌شود و ناسزا نمی‌گوید و سخن را با متانت گوش می‌دهد و پاسخ علمی می‌دهد. مفضل بر می‌خیزد و خدمت امام صادق‌(ع) می‌رسد و ماجرا را تعریف می‌کند. امام می‌فرماید ناراحت نباش و فردا به کلاس درس بیا. مفضل در درس آن حضرت شرکت می‌کند که نتیجه این کلاس کتاب معروف «توحید مفضل» است. (مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۳۰-۱۳۱)

آری! امام صادق به مخالف، حتی اگر کافر باشد، ناسزا نمی‌گوید و پاسخ علمی می‌دهد و راه حلی که به طرفدار خود ارائه می‌کند، کلاس درس است، چرا که پاسخ مخالف را تنها با استدلال علمی می‌توان داد.

همین ابن ابی العوجای ملحد خدمت امام صادق(ع) می‌رسد و به بدترین شکل به امام و مسلمانان توهین می‌کند. او در مراسم حج و در رابطه با طواف به امام می‌گوید: «تا کی شما می‌خواهید مثل گاو دور این خرمن بچرخید؟» با این حال امام بدون اینکه خشمگین شود و کلمه ناشایستی به او بگوید، با او وارد بحث می‌شود و جواب شبهات علمی او را می‌دهد. (همان، ص۱۳۱)

مرحوم شهید مطهری(ره) یکی از شاگردان مکتب امام صادق‌(ع) است. این شهید بزرگوار در نوشته‌ها و گفته‌های خود مکرر و با صراحت بیان می‌کند که جواب مخالف را، حتی اگر اصول بنیادین اسلام را رد کند، تنها باید با استدلال و قلم داد و هر برخورد دیگری راه به بیراهه می‌برد و به زیان اسلام است. (برای نمونه به منبع فوق مراجعه شود)

شاگرد دیگر این مکتب مرحوم آیت‌الله منتظری‌(قدس سره) است. ایشان پس از اینکه جناب آقای دکتر سروش نظریه‌ای را در باب «کیفیت وحی» مطرح می‌کند، با وجود کهولت سن و سنگینی زخم‌های روزگار، قلم به دست می‌گیرد و کتابی می‌نویسد و نظریه جناب دکتر سروش را رد می‌کند. اما سخن ایشان در مقدمه کتاب بسیار درس‌آموز است:

«چندی پیش در یکی از رسانه‌های خارجی مصاحبه‌ای از طرف دانشمند محترم جناب آقای دکتر عبدالکریم سروش (وفقه الله تعالی) در باب وحی و قرآن، مبنی بر اینکه مضمون وحی از ناحیه خداوند و صورت و قالب آن از خود پیامبر(ص) می‌باشد، منتشر شد و به دنبال آن سؤال‌ها و پاسخ‌های گوناگونی مطرح گردید. این نظر … درباره قرآن که به اجماع اهل اسلام، معنا و مضمون و همچنین الفاظ و صورت آن از سوی مبدأ غیبی وحی بوده … به هیچ وجه پیش عموم دانشمندان مسلمان مقبول نمی‌افتد و بار عام نمی‌یابد. البته اظهار آن نظر زمینه میمون بازنگری حقیقت وحی و تحلیل معنای آن و جستجوی مجدد از ادله نقلی و عقلی آن را فراهم نمود و موجب جنب و جوش گروهی از دانشمندان و جهش در معرفت دینی گردید و به خاطر همین امر نیز باید محافل علمی از اظهار آن استقبال کرده و اندیشمندانه و اندیشورانه به آن بنگرند و آن را محققانه همراه با نزاکت و رعایت روش و ادب مناظره و عاری از کینه‌توزی و اغراض سیاسی مورد بررسی و تحقیق و نقد قرار دهند و از تکفیر و تفسیق که به حقیقت، جهد عاجز است به شدت بگریزند.» (سفیر حق و صفیر وحی، ص۱۴-۱۵)

آری! این روشی است که این دو شاگرد مکتب امام صادق داشته‌اند و به دیگران نیز توصیه کرده‌اند (رحمة الله علیهما و اعلی الله مقامهما و کثر الله امثالهما). اما گویا جامعه ما از این روش و منش بسیار فاصله گرفته است. برخی از مطبوعات ما که با هزینه بیت‌المال مردم اداره می‌شوند، روشی عکس این را در پیش گرفته‌اند و ادبیات تخریب و ناسزا و فحاشی و تهمت را نه تنها در رابطه با غیر همدینان و سران کشورهای دیگر، بلکه در رابطه با شخصیت‌های شناخته شده خود ما روا می‌دارند.

از یک شخصیت عالم شناخته شده (جناب حجت الاسلام فاضل میبدی) مقاله‌ای منتشر می‌شود و در آن سیره و روش معصومین در موضوعی بیان می‌شود. اما این مقاله به مذاق روزنامه ای (کیهان، ۲۸/۷/۸۹) خوش نمی‌آید و آن را نمی‌پسندد. ولی جالب است که آن روزنامه که مدعی دفاع از دین و سنت است، به جای اینکه استدلال نویسنده را پاسخ دهد، شخص نویسنده را مورد آماج ناسزا و تهمت قرار می‌دهد و در این راه از به کار بردن هیچ لفظی کوتاهی نمی‌کند.

فحاشی و ناسزاگویی روش معمول روزنامه فوق است و در واقع هیچ انسان باشخصیتی از ناسزاگویی این روزنامه ناراحت نمی‌شود، چرا که مشی و روش آن «ناسزاگویی به شایستگان» است.

اما جالب است که روزنامه فوق به بهانه این مقاله، به تشکلی که نویسنده فوق عضو آن است نیز می‌تازد و آن را «گروهک جعلی مجمع محققین و مدرسین» می‌خواند. ابتدا گمان کردم که این هم فحش و ناسزایی است از سنخ آنچه روزنامه فوق هر آن کس را که با آن روزنامه موافق نباشد، بی نصیب نمی‌گذارد. اما باکی نیست. همانطور که در نگاشته «ادب سخن» نیز بیان کردم، این روزنامه مدرک اجتهاد عالمان حوزه علمیه قم را تایید یا رد می‌کند. سال‌هاست که این روزنامه مرجع تقلید معتبر و جعلی، مجتهد معتبر و جعلی، محقق معتبر و جعلی و مدرس معتبر و جعلی را بیان می‌کند و در واقع مرجع تشخیص این امور شده است. پس «مجمع محققین و مدرسین» یک عنوان جعلی است، چرا که محقق و مدرس بودن اعضای آن هرگز مورد تایید آن روزنامه نبوده است. ولی این رد و انکار کیهان جای خوشحالی دارد، چرا که مردودین این نشریه هتاک مقبول مردم فهیم این آب و خاک‌اند. بگذریم از مجوز رسمی مجمع و ثبت آن در مراجع قانونی و احکام متعددی که بسیاری از اعضای آن از امام راحل(قدس سره) دارند و سوابق جهاد و مبارزه و تالیفات و تحقیقات آنان.

به هر حال سخن ناروا و ناسزا در رابطه با کسانی که با اندیشه رایج همراه نیستند، امری بسیار متداول شده است، و البته در فضایی که سیاستمداران و روحانیون مشهور، مخالفان خود و مخالفان اندیشه و جریان سیاسی خود را بزغاله، خس و خاشاک، گوساله، بوزینه و موجودات پایین‌تر می‌خوانند، از دیگران چه انتظاری می‌توان داشت.

سخن را با سه حدیث از امام باقر(ع) پایان می‌دهم:
- «بهترین چیزی را که دوست دارید به شما گفته شود، به مردم بگویید؛ زیرا خداوند از شخص لعنت کننده دشنام‌ده بد‌گوی از مؤمنان و ناسزاگوی بددهن نفرت دارد.» (بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۸۱)
- «خداوند شخص ناسزاگوی بد دهن را دشمن دارد.» (الکافی، ج۲، ص۳۲۴)
- «حربه فرو مایگان، زشت گویی است.»‌ (بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۸۵)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد