قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

عجب آواز خوشی

گوشها منتظر بانگ جرس‌های من‌اند

کوچه‌ها منتظر بانگ قدم‌های تو اند

تو از این برف فرو آمده دلگیر مشو

تو از این وادی سرمازده نومید مباش

«دی» زمانی دارد

و زمستان اجلش نزدیک است

من صدای نفس باغچه را می‌شنوم

و صدای قدم گل را در یک قدمی

و صدای گذر گرده گل را در بستر باد

و صدای سفر و هجرت دریا را در هودج ابر

و صدای شعف فاخته را در باران

و صدای اثر باران را بر قوس و قزح

و صداهایی

نمناک

و مرموز

و سبز

عجب آواز خوشی در راه است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد