قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

برد و باخت

و بدانید اگر من مردم
کمر عشق به دنیا بستم
مرکب عشق به دنیا راندم
توشه عشق ز دنیا بردم
و به شکرانه عشق
رنج ها طی کردم
پیچ وخم پیمودم
غم فراوان خوردم
تا برویانم عشق
بذرها افشاندم
بارها روییدم
بارها پژمردم
تا بیاساید عشق
خویش را رنجاندم
خویش را فرسودم
خویش را آزردم
تا بنوشانم عشق
جام مردم گشتم
دل به مردم دادم
دل از آنها بردم
در فراوانی عشق
غرق گشتم درمهر
غرق بودم در شعر
غوطه ها می خوردم
و بدانید که در بازی عشق
شرط بستم با خویش
باختم دنیا را
زندگی را بردم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد