قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

قمارباز

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

کمی غرغر...

جمعه است ،روزی که  به واسطه اتفاقاتش خوش گذشت اما چقدر تلخ به اتمام رسید.

همیشه با خودم میگفتم که چرا دو نفر باهم قهر میکنند و معتقد بودم قهر حرمت زندگی مشترک را میشکند اما حالا به نتیجه دیگری رسیده ام، به راستی قهر برای من شکستن حرمت زندگی مشترک نیست بلکه برعکس بند زدن حرمتی است که بوسیله زبان سرشار از بیرحمی و بی حرمتی همسرم شکسته میشود و یا ترک برمیدارد و در شرایط کنونی سکوت در قالب قهر عاقلانه ترین کار ممکن است .

وقتی همسری تلاش میکند تا شریک زندگیش را با شلاقهای کلامی مجبور به جدایی از خانواده و دوستانش کند تنها عکس العملی که میتوان نشان داد ساخت علامت تعجبی به عظمت دنیا در ذهن کوچک خود است

پدر و مادری که به قول آن نویسنده روس که نه مسلمان است و نه شرقی، منطقه حائل میان ما و مرگند و مانند نقاشان بزرگ ،حق سالخوردگی ندارندٰو شورش ناگزیر ما در برابرشان هر اندازه از لحاظ بیولوِژیک طبیعی باشد ،ازنظر اخلاقی کثیف خواهد بود

اما زن ایرانیٰزنی که افتخارش این است که در مجالس مذهبی بزرگ شده استوالدین همسرش را به عنوان رقیب دوست داشتن میداند و کمر به جدایی آنان بسته است

اما باید بداند هیچ کس من را نمیتواند از خانواده ام جدا کند به جز مرگ

نظرات 1 + ارسال نظر
رضوانه سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ب.ظ

کسی که دندون رو می خواد باید لب رو هم بخواد
لب بود که دندون اومد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد